From The END

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

دوباره سلام

   سلام

غرق شدم تو کار

بعد از مدتی وقتی همسر گفت سایت کافه راه افتاده اومدم کافی نت ..........

دلم خیلی واسه اینجا و خودم تنگ شده .......

گوشه دست چپم بین شصت و اشاره کاکائوییه!!!!!!!

خب فعلا اینطوریه!

همین امروز فردا اینترنت دار میشیم(بغداد و کابل هم کل شهرwifiشدن!!!)

سرم خیلی شلوغتر از همیشست ...... اما ....

+ نوشته شده در  شنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۲ساعت 12:11  توسط s.h.golriz  | 
From The END...
ما را در سایت From The END دنبال می کنید

برچسب : دوباره,سلام, نویسنده : 7from-the-end9 بازدید : 11 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:46

مستی

 

 

به مستی شب و تا صبح

 

خرابم چه خرابی

From The END...
ما را در سایت From The END دنبال می کنید

برچسب : مستی, نویسنده : 7from-the-end9 بازدید : 16 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:46

دیشب

و من خسته باز امشب تادم سحر نشسته شدم در کنارم تو خواب بودی و من بی صدا در خودم شکسته شدم با خودم گفتم از هر آنچه که نیست با خودم راه رفتم که خسته شوم شاید این چشم هم بخوابد باز یا که باز بماند تا که بسته شوم *** با کلامی که بوی غم میداد و صدایی پر از خداحافظ به تو انگ سلام چسباندم زیر رگبار خنده ای نافذ *** به تو چسبیده بودم از سر شوق صبح آمد لبان تو خندید و چه دیوانه بود دیشب من وقتی از خواب چشم تو لغزید *** + نوشته شده در  شنبه دوم شهریور ۱۳۹۲ساعت 11:20  توسط s.h.golriz  |  From The END...ادامه مطلب
ما را در سایت From The END دنبال می کنید

برچسب : دیشب, نویسنده : 7from-the-end9 بازدید : 19 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:46

مثل

مثل پرستوهام ........... دیگه درختای تهران وسوسم نمیکنه ........

مثل آدمام .......... به من چه ............

مثل همه چی شدم جز اون آدمی که همه رو دوست داشت ............

شدم مثل تغییر ......... یهو ........ ناگهان

حتی ...........

دیگه زندگی به قشنگیه سابق نیست

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۲ساعت 12:28  توسط s.h.golriz  | 
From The END...
ما را در سایت From The END دنبال می کنید

برچسب : مثل, نویسنده : 7from-the-end9 بازدید : 13 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:46

هی!!!!!!!!!!!!!

دود سیگار بود........... همراه آن سلامی که صبح میکردی

تلخ بود مثل کو ... خیار

انتظارم

تا تو برگردی

تر شدند

چشمهای مانده به در

در به در مثل باد ولگردی

آن بهار آمد و

مدعیان بهار هم رفتند

مردمی در خزان بی برگی

یادشان رفت سبز بودند و گل دادند .............. روی تک شاخه های پیوندی

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 12:17  توسط s.h.golriz  | 
From The END...
ما را در سایت From The END دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7from-the-end9 بازدید : 10 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:46

ایش

سلام

این روزهایی که همه بوی پول گرفته اند و از لاشه ی همدیگر  هم نمیگذرند، چه نعمتیست صدای: 

باباااااا باباااااا ایش 

پ.ن. پسرهام به شیر میگن ایش

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۵ساعت 13:41  توسط s.h.golriz  | 
From The END...
ما را در سایت From The END دنبال می کنید

برچسب : ایش, نویسنده : 7from-the-end9 بازدید : 45 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:46

آستانه

در آستانه ایستاده و به این ویرانه مینگرد  چه زود گذشت این پنج سال غریب  آن سالها مینوشتم گاهی نثر، گاهی نظم، و اغلب بی نظم این روزها مینویسم بی نصر، بی نظم اما منظم  خوشحالی اینکه هرازگاهی بهترین روز زندگیم اپ دیت میشود اول تو، دوم بودنت، سوم ماندنت، چهارم آمدن پسرها، پنجم ایش و...  اشعارم مثل وضع اقتصاد،  خاک بر سری شده و منه بابا فعلا مجال انتشارش را ندارم شاید روزی به خودم برگردم و دوباره... هنوز سعی میکنم دلم را عمیق نگه دارم، راحت ببخشم و بگذرم. مثل آن اردک زرد پشت ماشین، مثل...  آنقدر راحت میگذرم که انگار هیچ جا پای ماندنم نیست جز خانه خانه ای که نیمه است، خانه ای که نیست راضیم  حتی وقتی From The END...ادامه مطلب
ما را در سایت From The END دنبال می کنید

برچسب : آستانه, نویسنده : 7from-the-end9 بازدید : 12 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:46

خاطره بازی ۱

اینجا غیر از دوست بزرگ خاطره دیگه ای گفته نشده اما حالا که مخاطب زیادی نداره و کم بیش میشه گفت خودمم و خودم، میتونم بگم،،  ،  باشد تا فراموش نشود. پدر بی مسئولیت  عادت آدم ها عادت‌ها ی عجیبی دارن،  مثلا عادت دارن واسه هم دست تکون میدن، عادت دارن وقتی به هم میرسن :ماچ، موج، عادت دارن هی نگران شن، نگران همدیگه،  نگران اخبار، عادت دارن یکی رو دوست داشته باشن،  مادر، همسر، فرزند، عادت دارن یه گوشه بشینن برن تو خودشون، عادت به کشیدن سیگار خوردن مشروب و....  من و دوستام عادت داشتیم بریم تو جنگلای شمال گم شیم، اونم شب. مست، بی هدف فقط بریم گمشیم  ببه خاطر همینه که الان که بهم میگی برو گم شو گریم میگی From The END...ادامه مطلب
ما را در سایت From The END دنبال می کنید

برچسب : خاطره,بازی, نویسنده : 7from-the-end9 بازدید : 15 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:46

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه